مقدمه:
پیوند امام حسین(ع) با قرآن کریم بسیار مستحکم و عمیق است و قرآن کریم جایگاه ویژه ای در نزد امام حسین(ع) داشته است؛ که این حقیقت را می توان با مراجعه به کتب تاریخی در سیره ی ایشان مشاهده نمود.
با اذعان به اين که در اين نوشتار کوتاه نميتوان کاملاً به زندگي قرآني امام حسين(ع) پرداخت، اما اجمالاً به مواردي از آن اشاره خواهد شد که از دوران کودکي حضرت تا روز شهادت وبعد از آن را دربرگرفته است.
مواردی از ارتباط امام حسین(ع) با قرآن کریم در دوران کودکی و جایگاه والای قرآن کریم در نزد ایشان در سیره ی آن حضرت(ع) مشاهده می شود که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
از امام حسين(ع) سؤال شد: از رسول خدا(ص) چه شنيدي؟ فرمود: شنيدم که ميفرمود: خداوند کارهاي مهم و بزرگ را دوست ميدارد و کارهاي پست و حقير را نميپسندد... و او «قل هواللّه احد» و نمازهاي پنجگانه را به من آموخت.و شنيدم که ميفرمود: هرکه خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا ميبرد و هرکه نيت خود را براي خدا خالص کند، خدا او را نيکو سازد و بيارايد و هرکه به آنچه نزد خدا است، اطمينان کند، خدا او را بينياز کند و هرکه بر خدا بزرگي کند، خدا او را خوار سازد.[1]
پرسش تأويل برخي آيات از رسول خدا
اسماعيل بن عبداللّه روايت کرده است: هنگامي که آيه «و اولوا الأرحام بعضهم اولي ببعض في کتاب اللّه»؛ (و خويشاوندان در کتاب خدا بعضي مقدم بر بعضي ديگرند) نازل شد، امام حسين(ع) فرمود: تأويل اين آيه شريفه را از پيامبر(ص) سؤال کردم.
پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند: سوگند به خدا که منظور پروردگار در اين آيه جز شما نميباشد. و «اولوا الأرحام» شماييد. پس اگر من از دنيا رفتم، پدرت علي از هرکس به جانشيني من شايستهتر است و هرگاه پدرت علي در گذشت، برادرت حسن به جانشيني او سزاوارتر است و هرگاه حسن از دنيا رفت، تو به جانشيني او لايقتري.
عرض کردم: اي رسول خدا! چه کسي پس از من به جانشيني من سزاوارتر است؟
فرمود: فرزندت علي، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش جعفر، سپس فرزندش موسي، سپس فرزندش علي، سپس فرزندش محمد، سپس فرزندش علي، سپس فرزندش حسن؛ پس هرگاه حسن از دنيا رفت، غيبت در نهمين فرزند تو رخ ميدهد و اين نه امام، از نسل تو هستند. خدا به آنان دانش و فهم مرا عطا فرموده است و سرشت آنان از سرشت من است.[2]
منظور از (ان السمع و البصر و الفؤاد)
عبدالعظيم فرزند عبداللّه حسني گويد: سرورم امام هادي(ع) از پدران خود، از امام حسين(ع) نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: همانا ابوبکر نسبت به من همچون گوش، و عمر همچون چشم و عثمان همچون دل است. امام حسين عليهالسلام فرمود: فرداي آن روز خدمت پيامبر(ص) مشرّف شدم در حالي که در
محضر او اميرمؤمنان عليهالسلام، ابوبکر، عمر و عثمان شرفياب بودند. از حضرت سؤال کردم: اي جدّ بزرگوار! ديروز از شما درباره اين صحابه سخني شنيدم؛ منظور چيست؟
پيامبر(ص) فرمود: آري. سپس به آن سه نفر اشاره کرده، فرمود: آنان همانند گوش و چشم و دلاند و به زودي در روز قيامت در مورد اين وصيّ من ـ سپس به علي(ع) اشاره فرمود ـ از آنان سؤال ميشود. خداي سبحان ميفرمايد: «انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً»[3] سپس فرمود: سوگند به عزّت پروردگارم که همه امت من در روز قيامت نگه داشته ميشوند و از آنان درباره ولايت علي(ع) سؤال ميشود و اين، همان فرموده خداي سبحان است که «و نگاهشان داريد که سؤال ميشوند».[4]
علامه مجلسي مينويسد: از اميرمؤمنان نقل شده که فرمود: وقتي امام حسين(ع) بيمار شد، مادرش فاطمه(س) او را نزد پيامبر(ص) برد و عرض کرد: يا رسول اللّه! دعا کن خداوند به پسرت شفا عنايت فرمايد. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان کسي است که او را به تو هبه کرد و او قادر است که پسرت را شفا دهد. در همان وقت جبرئيل نازل شد و عرض کرد: يا محمد! به درستي که خداوند متعال سورهاي را بر شما نازل نکرده، مگر اين که در آن، حرف «فاء» ميباشد. و هر فايي از آفت است؛ جز سوره حمد که در آن، حرف فاء نيامده است. پس ظرف آبي طلب کن و بر آن چهل مرتبه سوره حمد را بخوان. سپس آن آب را بر حسين بپاش که خداوند در اثر چنين کاري، به حسين شفا خواهد داد. پيامبر(ص) چنين کرد و امام حسين(ع) عافيت يافت.[5]
اگرچه شنيدن تمام آيات قرآن براي امام حسين(ع) لذت بخش بود، اما گاهي شنيدن برخي آيات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود که وصف آن را فقط خود ابيعبداللّه(ع) ميدانست و بس.
امام صادق(ع) ميفرمايد: پدرم برايم نقل فرمود که عليّ ابن ابيطالب(ع) در حالي که امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در محضر مبارک او بودند، سوره مبارکه «انّا انزلناه في ليلة القدر» را قرائت کرد. امام حسين(ع) عرض کرد: پدرجان! گويا شنيدن اين سوره از دهان مبارک تو، شيريني ويژهاي دارد! امام علي(ع) در پاسخ فرمود: اي فرزند رسول خدا و اي فرزندم! من از اين سوره خاطرهاي دارم که تو از آن خبر نداري؛ چون اين سوره نازل شد، جدّ تو پيامبر خدا(ص) مرا به حضور طلبيد و آن را بر من قرائت کرد. سپس دست برشانه راست من زد و فرمود: اي برادر و وصيّ من و اي سرپرست امّت من پس از من، و اي ستيزگر با دشمنان من تا روزي که بر انگيخته شوند! اين سوره پس از من براي توست و سپس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرئيل رويدادهاي امتم را برايم بازگو کرد و او آنها را همانند حوادث نبوت براي تو بازگو ميکند. اين سوره در قلب تو و اوصياي تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمد(ع) نوري درخشان دارد.[6]
عشق به قرآن در دوران بعد از کودکی
همان گونه که گفته شد، امام حسين(ع) از دوران کودکي به اين کتاب آسماني علاقه شديدي داشت و همواره در تمام زندگياش از قرآن سخن ميگفت و لحظهاي از آن جدا نبود؛ حتي در آن روزهايي که براي دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود. امام(ع) چه در مدينه و چه در بين مکه و مدينه و در راه عزيمت از مکه به کربلا و در کربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به ميان ميآورد و با ابراز عشق به آن، ميزان علاقه خود را به حاضران و آيندگان نشان ميداد که به چند مورد از آنها اشاره ميکنيم:
شدت علاقهي امام حسين(ع) به قرآن کريم را تا اندازهاي ميتوان از حرمت نهادن و تکريم آموزگاران قرآن شناخت، به گونهاي که گاهي مورد انتقاد اطرافيان قرار ميگرفت. يکي از فرزندان امام حسين(ع) نزد معلمي به نام عبدالرحمان در مدينه آموزش ميديد. روزي معلم، سورهي حمد را به او آموخت. هنگامي که فرزند، سوره را براي پدر قرائت کرد، امام(ع) معلم را فراخواند و هزار دينار و هزار حلّه به او پاداش داد. وقتي به امام - به سبب پاداش زياد - اعتراض شد، فرمود: «هديهي من کجا با تعليم حمد برابر است».[7]
ابن عساکر از يزيد الرشک، از شخصي که با امام حسين(ع) گفت وگو داشته، نقل کرده است: (در منزل ثعلبيه) چشمم به چادرهايي افتاد که در بيابان برپا شده بود. پرسيدم: اين چادرها از آنِ کيست؟ گفتند: امام حسين(ع). پس به نزد او آمدم و او را پيرمردي يافتم که مشغول تلاوت قرآن بود و اشک از چشمانش بر گونهها و محاسنش سرازير بود. عرض کردم: پدر و مادرم به فدايت اي فرزند رسول خدا! براي چه به اين جا آمدي، و در اين بيابان که هيچ کس در آن يافت نميشود، چه ميکني؟
فرمود: اين نامههاي اهل کوفه است که به من نوشتهاند و نميبينم مگر آن که همانها قاتل من هستند. پس اگر چنين کردند، هيچ حرمتي براي خدا نبوده، مگر آن که دريده باشند و خداوند در برابر اين همه بيحرمتي، از آنها کسي را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوار و ذليلشان کند....[8]
مهلت خواستن امام در عصر تاسوعا
در عصر تاسوعا، عمر بن سعد با دريافت پيام از عبيدالله بن زياد، تصميم گرفت به محل استقرار امام(ع) حمله کند. هنگامي که حضرت از تصميم او آگاه شد، به برادر خود، حضرت ابوالفضل(ع) فرمود: «اگر ميتواني او را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخير بياندازد، تا ما اين شب را به نماز، دعا و استغفار بگذرانيم. خدا ميداند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاي فراوان و استغفار را دوست دارم».[9]
و با اين بيان، حضرت يک شب را مهلت گرفت و بار ديگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد.
امام زين العابدين(ع) ميفرمايد: در شب عاشورا پدرم ياران خود را جمع کرد و براي آنها خطبه خواند. من نيز خدمت ايشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به ياران خود ميفرمود:
خداي را ستايش ميکنم به بهترين ستايش هايش و او را سپاس ميگويم در خوشي و ناخوشي. بار خدايا! تو را سپاس ميگزارم که ما را به نبوّت گرامي داشتي و علم قرآن و فقه دين را به ما کرامت فرمودي و گوشي شنوا و چشمي بينا و دلي آگاه به ما عطا کردي؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده.[10]
تلاوت قرآن در خیمه ی امام حسین(ع)
در شب عاشورا در ميان خيمههاي ياران امام، جنب و جوش فوق العادهاي به چشم ميخورد. برخي سلاح خود را براي جنگ آماده ميساختند؛ عدهاي مشغول عبادت و مناجات و راز و نياز با پروردگار بودند و بعضي هم با قرآن اُنس گرفته بودند.
از ضحاک بن عبداللّه مشرقي نقل شده است که در شب عاشورا، هرچند لحظه يک بار، گروهي سوارکار از لشکريان عمربن سعد به عنوان مأموريت و نظارت به پشت خيمههاي حسين بن علي(ع) ميآمدند و به وضع اين خيمهنشينان سر ميکشيدند. يکي از آنان صداي امام را که اين آيه شريفه را ميخواند، شناخت:
wur ¨ûtù|¡øts tûïÏ%©!$# (#ÿrãxÿx. $yJ¯Rr& Í?ôJçR öNçlm; ×öyz öNÍkŦàÿRX{ 4 $yJ¯RÎ) Í?ôJçR öNçlm; (#ÿrß#y÷zÏ9 $VJøOÎ) 4 öNçlm;ur Ò>#xtã ×ûüÎgB * $¨B tb%x. ª!$# uxuÏ9 tûüÏZÏB÷sßJø9$# 4n?tã !$tB öNçFRr& Ïmøn=tã 4Ó®Lym uÏJt y]Î7sø:$# z`ÏB É=Íh©Ü9$# 3 … (آل عمران/178و179)
و البته نبايد كسانى كه كافر شدهاند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مىدهيم براى آنان نيكوست ما فقط به ايشان مهلت مىدهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آن گاه] عذابى خفتآور خواهند داشت.
خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى] كه شما بر آن هستيد، واگذارد، تا آنكه پليد را از پاك جدا كند...
آن مرد با شنيدن اين آيه، گفت: به خدا سوگند! افراد نيک، ما هستيم که خدا ما را از شما جدا کرده است. «بُرَيْر» جلو آمد و به او پاسخ داد: اي مرد فاسق! خدا تو را در صف پاکان قرار داده است؟ به سوي ما برگرد و از اين گناه بزرگ خود توبه کن؛ به خدا سوگند که ماييم افراد پاک. آن مرد از روي استهزاء گفت: «و انا ذلک من الشاهدين؛ من نيز بر اين شهادت ميدهم»، آن گاه به سوي اردوگاه لشکر ابن سعد برگشت.[11]
تلاوت قرآن سر مبارک امام حسين(ع)، با معجزات شگفتانگيزي که از پيشوايان معصوم(ع) سراغ داريم، چندان استبعادي ندارد؛ هم چنان که با قدرت خداوند، اشيا و موجودات بسياري سخن گفتهاند؛ از جمله:
1. سخن گفتن مورچه و هدهد با حضرت سليمان(ع).(النمل/18-24).
2. حضرت موسي(ع) از درختي شنيد: «يا موسي اني أنا الله رب العالمين». (القصص/30)
در این رابطه حکايت ذيل را از نامهي شيخ صدوق به تفصيل ميخوانيم.
در حالات مرحوم صدوق آمده است که رکنالدولهي ديلمي، حاکم وقت، روزي در ستايش از شيخ، سخناني بر زبان راند و از او تجليل شايستهاي کرد. يکي از حاضران در مجلس گفت: شيخ عقيده دارد سر مقدس امام حسين(ع) در بالاي نيزه، به تلاوت سورهي کهف پرداخته است.
پادشاه نامهاي به شيخ نوشت. مرحوم صدوق در پاسخ نوشت: «آري، به صورت يک خبر، به ما رسيده است که سر شريف امام حسين(ع) به قرائت آياتي از سورهي کهف پرداخته است؛ اما از سوي امامان معصوم عليهمالسلام چيزي در اينباره در اختيار نداريم. در عين حال، آن را انکار نميکنيم؛ چه اين که وقتي سخن گفتن و گواهي دادن پاها و دستهاي خطاکاران، عليه آنان در روز قيامت، روا و جايز و امري مسلم دانسته شود، چگونه روا نباشد که سر مبارک فرزند رسولخدا و جانشين او در زمين و پيشوايان و سرور جوانان اهل بهشت، به تلاوت قرآن مجيد بپردازد. آري، اين بزرگواري شکوهمند، با ارادهي قادر متعال، براي او فراهم آمده است. انکار اين امر، در واقع، به انکار قدرت خدا يا انکار فضيلت رسول او باز ميگردد. شگفتا از کسي که چنين امر واضح و روشني را دربارهي شخصي انکار ميکند که فرشتگان در سوگ او گريستند و آسمانها در مصيبتش خون باريدند و جنيان در ماتمش گريبان دريدند».[12]
سر مبارک حضرت، آيات متعدّدي را تلاوت کرده است؛ که نقلها به قرار زير است:
عجیب تر از اصحاب کهف
زيد بن ارقم ميگويد: سر مبارک را ديدم که قرآن ميخواند:
ôQr& |Mö6Å¡ym ¨br& |=»ysô¹r& É#ôgs3ø9$# ÉOÏ%§9$#ur (#qçR%x. ô`ÏB $uZÏF»t#uä $·6pgxå (الکهف/9)
مگر پنداشتى اصحاب كهف و رقيم [خفتگان غار لوحهدار] از آيات ما شگفت بوده است؟
موي بر تنم راست شد و گفتم: اين ماجرا عجيبتر از جريان اصحاب کهف است.[13]
وقتي سر را به درختي آويزان ميکنند و نوري از آن ساطع ميشود، ميخواند:
.... ÞOn=÷èuyur tûïÏ%©!$# (#þqßJn=sß £r& 5=n=s)ZãB tbqç7Î=s)Zt (الشعراء/227)[14]
...و كسانى كه ستم كردهاند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.
سلمة بن کهيل ميگويد: از زبان سر مقدس شنيدم که ميخواند:
... ãNßgx6Ïÿõ3u|¡sù ª!$# 4 uqèdur ßìÏJ¡¡9$# ÞOÎ=yèø9$# (البقره/137)[15]
...و به زودى خداوند [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، كه او شنواى داناست
ابن وکيده صدايي ميشنود؛ اما نميداند که از سر مقدس است يا از ديگري. ناگاه سر، او را خطاب ميکند: «يابن وکيده! أما علمت أنا معشر الأئمة أحياء عند ربهم يرزقون؛ اي ابن وکيده! آيا نميداني که ما امامان نزد پروردگار خود زنده هستيم».[16]
منهال بن عمرو ميگويد: سر را در دمشق ديدم و فردي آياتي از سورهي کهف را ميخواند. زبان مقدس به سخن آمد و فرمود: «أعجب من أصحاب الکهف قتلي و حملي؛[17] شگفت انگيزتر از داستان اصحاب کهف، کشتن من و حمل من است».
بیشترین نقل ها بر تلاوت سوره ی کهف:
از ميان آيات مذکور، بيشترين نقلها تکيه بر تلاوت آيات سوره کهف دارد. شايد علت انتخاب اين آيات، به اين منظور بوده است که با تلاوت اين آيات، به مردم بفهماند که شما ميپنداريد داستان اصحاب کهف عجيب است، که از ستمگر زمان خود، براي رهانيدن دين خويشتن دور شدند و به غار پناه بردند. نه، عجيب داستان ما است که با عزمي استوار به مقابله با ستمگر زمان خودمان برخاستيم و حتي زنان و کودکان خويش را در اين مبارزه، همراه خود آورديم.
شايد بتوان علت ديگري براي انتخاب همهي آيات گفت. آيات ياد شده، دربارهي داستان اصحاب کهف است. از پيامهاي مهم اين داستان، آن است که ماندن مردم در دنيا، به خواب اصحاب کهف ميماند که پس از 309 سال، خداوند آنان را از اين خواب دنيوي بيدار کرد و از چگونگي و مدت توقفشان پرسيد. آنان پاسخ دادند: «لبثنا يوما أو بعض يوم». (الکهف/19) امويان هم بدانند که پس از اين جنايت هولناک، جز اندکي نخواهند آسود و خداوند شرشان را دفع و به حسابشان رسيدگي خواهد کرد.
حضرت امام حسین(ع) در مورد معارف والای قرآن مجید و همچنین فضیلت تلاوت آیات قرآن، احادیثی فرموده اند؛ که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم
در روايتي امام حسين(ع) مراتب و معارف قرآن کريم را اينگونه بيان ميفرمايد:
کتاب الله عزوجل علي أربعة أشياء: علي العبارة و الاشارة و اللطايف و الحقايق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقايق للأنبياء. [18]
کتاب خدا بر چهار چيز استوار است: عبارات و رمزها (اشارهها) و لطايف و حقايق. عبارات آن براي تودهي مردم است. اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگان ويژه است. لطايف آن براي اوليا است و حقايق آن نيز براي پيامبران و انبياء است.
در اين حديث، امام حسين(ع) ضمن بيان اين که قرآن، داراي معارف عميقي است، بهرهمندي از آن را براي همگان ميسر ميداند. مقصود از «عبارات»، شناخت مفاهيم در حد ترجمه و دانستن معاني لغات است که تودههاي مردم در آن سهم دارند. مقصود از «اشارات قرآن» فهم قرآن است، در حد تفسير آن است که در حوزهي صلاحيت متخصصان قرآن و مجتهدان تفسير است که به ابزار تفسير مجهزند. منظور از «لطايف قرآن»، نکات و برداشتهايي است که از حد فهم بيشتر علماي تفسير، فراتر بوده، شرط ولايت الهي را طلب ميکند، آنان که دل به خدا سپردهاند و خدا سرپرستي آنان را بر عهده گرفته است و از ياران و حواريون خاص پيشوايان معصومند، به حوزهي لطايف قرآن راه يافته، از آن بهرهمند ميشوند. مقصود از «حقايق قرآن»، ذات قدسي و مکنون ملکوتي قرآن است که اتصال و تماس با آن، معصوم را ميسزد و دست ديگران، از آن حوزه، کوتاه است.
بشر بن غالب اسدي نقل ميکند که روزي خدمت امام حسين (ع) رسيدم و آن حضرت دربارهي ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود: «کسي که يک آيه از قرآن را ايستاده بخواند، براي هر حرفي صد پاداش نيکو براي او نوشته ميشود. اگر در غير نماز بخواند، خداوند به هر حرفي، ده پاداش نيکو به او عطا ميکند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفي يک پاداش نيکو به او عطا ميکند و اگر کسي تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود ميفرستند و اگر در روز ختم کند، فرشتههاي نگهبان تا شب بر او درود ميفرستند و دعاي او برآورده است و به اندازهي آن چه ميان آسمان و زمين است، به او پاداش داده ميشود».
پرسيدم: اين ثواب خوانندهي قرآن است؛ اما کسي که نميتواند قرآن بخواند چه؟ فرمود: «اي برادر بنياسد! در شگفت مباش؛ زيرا خداوند، بخشنده، ستايش کننده و بزرگوار است. اگر آن چه را از قرآن ميداند، بخواند، خدا اين اجر را به او ميدهد».[19]
نتیجه گیری
با بررسی سخنان و رفتار حضرت امام حسین(ع)، جایگاه و منزلت قرآن نزد آن حضرت مشخص می شود. همانگونه که مشاهده می شود، حضرت سیدالشهدا(ع) بزرگ شده خانه ی وحی و پرورش یافته ی دامان پیام آور الهی است.
انس و قرابت امام حسین(ع) باقرآن به گونه ای بود که در شب عاشورا ودر لحظات حساس جنگ، تلاوت آیات قرآن، تسکین دهنده آلام ایشان بود.
بنا به نقل تاریخ، در رخدادی اعجاز گونه، سر مبارک امام حسین(ع)، پس از شهادت نیز آیات قرآن را تلاوت می نمود. ôQr& |Mö6Å¡ym ¨br& |=»ysô¹r& É#ôgs3ø9$# ÉOÏ%§9$#ur (#qçR%x. ô`ÏB $uZÏF»t#uä $·6pgxå (الکهف/9)
به راستی که این ماجرا عجیب تر از جریان اصحاب کهف است و به حقیقت آن بزرگوار شایسته وصف تالی کلام الله است. «اشهدانک التالي لکتاب الله»[20]
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم
2- فولادوند، محمد مهدی، ترجمه فارسی قرآن کریم
3- امام حسین(ع) و قرآن، مجموعه مقالات، تهیه مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1384ش، قم، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی
4- خزاز قمی، علی بن محمّد، کفایه اأثر، 1401ق، 1، قم، انتشارات بیدار
5- فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، 1386ش، ترجمه علی مؤیّدی، قم، نشر معروف
6- کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، 1365ش، 4، تهران، دارالکتب الاسلامیّه
7- گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، موسوعه کلمات الحسین(ع)، 1386ش، قم، نشر معروف
8- مجلسی(علامّه)، محمّدباقر، بحارالانوار، 1404ق، 110، بیروت، مؤسسه الوفاء
9- محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، 1408ق، 18، قم، مؤسسه آل البیت
10- مرکز پژوهش های نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران، وقایع الطریق من مکه الی کربلا، قم
11- مفید(شیخ)، محمّدبن محمّدبن نعمان ، الإرشاد، 1413ق، 2، قم، کنگره ی شیخ مفید
12- نجمی، محمّدصادق، سخنان حسین(ع) از مدینه تا کربلا، قم