اموضوع ترجمه: جایگاه زنان در آین بودا

 

“The arts Faculty Journal, July2010- June2011”

 

 

 

 زهرا معینی نیا

 

 

  

 

Position of Women in Buddhism: Spiritual and
Cultural Activities

 

جایگاه زنان در مذهب بودا: فعالیت‌های معنوی و فرهنگی

 

 

 

The Buddha is a great benefactor of humanity. After the attainment of the Enlightenment in Bodhgaya and preaching First Sermon in Sarnath, the Buddha founded the order of Monks (Bhikkhusangha). This order of Monks increased and within forty five years of Buddha’s ministry it had spread throughout ancient India. But groundless belief of Brahmins is that woman is inferior to man. The position which the woman lost under the dominance of the Brahmins of the day evidently showed little sympathy for her. In this article I will explore the position of women considering their spiritual and cultural activities.

 

بودا نیکوکار بزرگ بشریت است. او پس از دستیابی به روشنگری در مکانی به نام بودگایا (گهواره بودائیسم) و ایراد خطبۀ اول در سارنات، نظام راهبان (بیکخوسانگها) را بنیان نهاد. این نظام رشد کرده و در طول دوران خدمت چهل و پنج سالۀ بودا در سراسر هند باستان گسترش یافت. اما باور بی‌اساس برهمن‌ها آن است که زن در مرتبه‌ای پایین‌تر از مرد قرار دارد. جایگاهی که زن تحت سلطه برهمن‌های آن روزگار از دست داد، نشان‌ می‌دهد که ظاهرا همدردی کمی نسبت به او وجود داشته است. در این مقاله جایگاه زنان را با توجه به فعالیت‌های معنوی و فرهنگی آنان بررسی خواهم کرد.

 

Enlightenment: روشنگری

 

Bodhgaya:  بودگایا، مکانی که بودا اولین خطبۀ خود را ایراد کرد

 

First Sermon: اولین خطبه

 

Sarnath:  منطقه سارنات در هند

 

Bhikkhusangha یا order of Monks: انجمن راهبان

 

spiritual and cultural activities : فعالیت‌های معنوی و فرهنگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

In the Manu Smriti we witness the cruel infliction of domestic subservience on woman. The road to heaven is barred to her and there is hard bargaining with her for the offer of an alternative route. Matrimony and obedience to the husband are the only means whereby a woman can hope to reach heaven.

 

Nasti strinam prithag yajno na vratay napyuposatham,
Patim susrusate yena tena svarga mahiyate. (Jha 123)

 

 

 

 “Women do not need to perform any sacrifice or follow religious rites or observances on their own. Obedience to the husband alone would exalt the woman in heaven.” (Translation)

 

 

 

در کتاب مانو سمریتی شاهد تحمیل ظالمانۀ اطاعت بی‌قیدوشرط زن در خانه هستیم. مسیر بهشت به روی او بسته شده است و برای ارائۀ مسیری دیگر جدال سختی با او وجود دارد. ازدواج و اطاعت از شوهر تنها ابزاری هستند که به وسیله آنها زنی می‌تواند امیدوار به رسیدن به بهشت باشد.

 

Nasti strinam prithag yajno na vratay napyuposatham,
Patim susrusate yena tena svarga mahiyate.
(Jha 123)

 

«زنان بشخصه نیازی به انجام هیچ نوع قربانی یا پیروی از مناسک مذهبی یا رسم و رسوم ندارند. تنها اطاعت از شوهر است که به زن در بهشت تعالی می‌بخشد.» (ترجمه)

 

Manu Smriti: کتاب قانون مانو یا مانو سمریتی

 

Infliction: تحمیل

 

Domestic: خانگی، خانوادگی

 

Subservience: اطاعت، مطیع بودن

 

Matrimony: ازدواج

 

Obedience: اطاعت، تمکین

 

Sacrifice: قربانی

 

Religious rites: مناسک مذهبی

 

 

 

This hostile attitude to women both in religion and in society was repeatedly criticized and challenged by the Buddha on numerous occasions. In the Kosala Samyutta sutta the Buddha contradicts the belief that the birth of a daughter was not as much a cause of joy as that of a son, a belief which the ritualism of the Brahmins had contributed to strengthen. The Buddha pointed out clearly that a woman had a dignified and an important part to play in the society and he defined it with great insight, fitting her harmoniously into the social fabric. She is a lovable member of the household, held in place by numerous relationship and respected above all, as the mother of worthy sons. The sex did not matter, he argued and added that in character and in her role in the society, she may rival man.

 

 

 

Itthi pi hi ekacceya seyya posa janadhipa
Medhavini silavati sassudeva Patibbata,
Tassa yo jayati poso suro hoti disampati
evam subhagiya putto rajjam pi anusasati.
(Feer and Davids 86)

 

 

 

A woman child, o lord of men, may prove
Even a better offspring than a male.
For she may grow up wise and virtuous
Her husband’s mother reverencing, true wife.
The boy that she may bear do great deeds,
And rule great realms, yea, such a son
Of noble wife becomes his country’s guid.
(Translation, Davids and Woodward 111)

 

بودا در موقعیت‌های متعددی از این نگرش خصمانه نسبت به زنان هم در مذهب و در جامعه اغلب انتقاد کرده و آن را به چالش کشیده است. بودا در کسالا سامیوتا ساتا (Kosala Samyutta sutta)، با این باور مخالف است که تولد دختر به اندازۀ تولد پسر موجب شادی نمی‌شود، باوری که آداب‌پرستی برهمن‌ها به تشدید آن کمک کرده بود. بودا به وضوح اظهار می‌کند که یک زن مقام والایی داشته و نقش مهمی را در جامعه ایفا می‌کند که او با بینشی وسیع آن را تعریف کرده، زن را بطور هماهنگی با ساختار اجتماعی متناسب می‌سازد. زن عضو دوست‌داشتنی خانواده است، روابط متعددی را به موقع برقرار کرده و از همه مهم‌تر به عنوان مادر فرزندانی شایسته، مورد احترام است. بودا اظهار می‌کند که جنسیت مهم نیست، و اضافه می‌کند که زن بشخصه و در نقش خود در جامعه، می‌تواند با مرد رقابت کند.

 

Itthi pi hi ekacceya seyya posa janadhipa
Medhavini silavati sassudeva Patibbata,
Tassa yo jayati poso suro hoti disampati
evam subhagiya putto rajjam pi anusasati

 

(Feer and Davids 86)

 

«یک فرزند دختر، ای بزرگ مردان، حتی می‌تواند فرزند بهتری نسبت به مرد به عمل آورد. زیرا او می‌تواند خردمند و پرهیزکار بزرگ شود، به مادر شوهرش احترام بگذارد، همسری واقعی. پسری که او می‌تواند به دنیا بیاورد کارهای بزرگی انجام می‌دهد، و بر قلمرهای بزرگ حکومت می‌کند، بله، چنین فرزند همسری نجیب، راهنمای کشورش خواهد شد.

 

(ترجمۀ دیویدز و وودوارد، 111)   

 

hostile attitude: نگرش خصمانه

 

ritualism: آداب‌پرستی، تشریفاتی

 

social fabric: ساختار اجتماعی

 

offspring: فرزند

 

 

 

Buddhism, with its characteristic note of Realism, also recognizes the inherent qualities of woman which make her attractive to the opposite sex. Nothing else in the world, it is said, can delight and cheer a man so much as a woman. In her, one would find all the fivefold pleasures of senses. The world of pleasure exists in her.

 

 

 

Pancakamaguna ete itthirupasmim dissare,
rupa sadda rasa gandha photthabbo ca manorama.
(Morris and Hardy 69)

 

 

 

“Shape, sound, flavor, smell and close-touch-all these five-fold pleasures of the senses which gratify the mind are centered in the feminine form.” (Translation).

 

آیین بودا، با این توجه خاص خود به واقع‌بینی، همچنین ویژگی‌های اصلی زن که او را برای جنس مخالف جذاب می‌سازد را مشخص می‌کند. می‌توان گفت، چیز دیگری در دنیا نمی‌تواند یک مرد را به اندازۀ یک زن شاد و خوشحال کند. شخص می‌تواند همه لذت‌های حواس پنج‌گانه را در درون او پیدا کند. دنیایی از لذت در درون او وجود دارد.

 

«شکل، صدا، طعم و بو و لمس نزدیک- همۀ این لذت‌های حواس پنج‌گانه که به ذهن لذت می‌دهد به شکل زنانه هستند.» (ترجمه)

 

delight and cheer: شاد و خوشحال

 

fivefold pleasures of senses: لذت‌های حواس پنج‌گانه

 

feminine: زنانه، جنس زن

 

 In spite of this fact, the Buddha was at first unwilling to admit women into the Sangha (Hastings 799). Why was the Buddha inclined to admit women into the religious order? Because, three things require secrecy, namely- 1. Woman, 2. Priestly Knowledge and 3. Fake Doctrine. Through his intuitive knowledge He knew men’s nature. On the other hand, the Buddha was thinking for the benefit of women. Buddha’s love and sympathy for women knew no bounds. History shows him to have been the greatest benefactor of women, even born to India” (Journal) Venerable Ananda Thera, a great disciple of him, also had placed the same view to the Buddha and requested him to make the religious order open for women. At that time, Mahapajapati Gotami, the aunt and foster mother of Gautama had sacrificed everything terrestrial to embrace the homeless life. The Buddha therefore acceded to Ananda’s proposal and opened the religious order of women (Bhikkhuni sangha) on the condition of following the Eight Chief Rules (Atthagarudhamma) (Oldenberg 313) for maintaining the dignity and purity of both the monks and nuns. With the great intensity to become a nun Gotami accepted all these conditions laid down by the Buddha and thus she received Upasampada Ordination (Vinaya Pitaka 255) along with her hundred companions. She was the first lady to receive the ordination in the Buddhist order of nuns. Thus, admission to the Sangha was open to all women irrespective of caste or social position. Even a courtesan or a woman who lived a low life was admitted to the order and treated in the same way as the other women without any disrespect. As a result, from the Sixth century B. C. the Buddhist order of Nuns also constituted a strong and vitalizing force in religious and cultural history of India.

 

 

 

باوجود این حقیقت، بودا در ابتدا تمایلی به اجازۀ ورود زنان به سانگها نداشت (هستینگز، 799). چرا اجازه دهد زنان وارد انجمنی مذهبی شوند؟ زیرا، سه چیز نیاز به محرمانه بودن دارند که عبارتند از: 1. زن، 2. دانش کشیشی و 3. تعالیم ساختگی. بودا از طریق دانش شهودیش طبیعت مردان را شناخت. از طرف دیگر، به مصلحت زنان می‌اندیشید. عشق بودا و همدردی با زنان حد و مرزی نمی‌شناخت. تاریخ نشان می‌دهد که او بزرگترین نیکوکار زنان بوده است، حتی برای هند به دنیا آمده بود، اناندا ترای ارجمند (Venerable Ananda Thera)، یکی از پیروان بزرگ او، همچنین دیدگاه مشابهی با بودا داشت و از او درخواست کرد تا انجمن مذهبی را به روی زنان بگشاید. در آن زمان، ماهاپاجاپاتی گوتامی (Mahapajapati Gotami)، خاله و مادرخوانده گوتاما (Gautama) همۀ چیزهای دنیوی را قربانی کرد تا زندگی آوارگی را بپذیرد. بنابراین بودا با پیشنهاد اناندا موافقت کرد و انجمن مذهبی زنان (بیکخونی سانگها) را به شرط پیروی از هشت قانون اصلی (Atthagarudhamma) (اولدنبرگ، 313) برای حفظ بزرگی و پاکی راهب‌ها و راهبه‌ها افتتاح کرد. گوتامی برای تبدیل شدن به یک راهبه، همۀ شرایطی که بودا وضع کرده بود را به سختی پذیرفت و حتی انتصاب اپاسامپادا (Upasampada Ordination) (وینایا پیتاکا، 255) را به همراه صد نفر همراهش پذیرفت. او اولین بانویی بود که انتصاب در انجمن بودایی راهبه‌ها را پذیرفت. بدین ترتیب، اجازۀ ورود به سانگها برای همۀ زنان بدون در نظر گرفتن طبقه یا جایگاه اجتماعی آنها صادر شد. حتی به روسپی یا زنی که از طبقات پست جامعه بود اجازه ورود به انجمن داده شده و مانند دیگر زنان بدون هیچ بی‌احترامی با او رفتار می‌شد. در نتیجه، از قرن ششم قبل از میلاد انجمن بودایی راهبه‌ها همچنین موجب ایجاد نیرویی قوی و حیات‌بخش در تاریخ مذهبی و فرهنگی هند شد.

 

Sangha: سانگها، انجمن

 

intuitive knowledge: دانش شهودی

 

religious order: انجمن مذهبی

 

terrestrial: دنیوی، زمینی

 

  religious order of women (Bhikkhunisangha): انجمن مذهبی زنان

 

(Atthagarudhamma)  The Eight Chief Rules: هشت قانون اصلی

 

Upasampada Ordination : مراسم انتصاب

 

Vinaya Pitaka: قوانین نظم و انضباط

 

Companions: همراهان

 

Buddhist order of nuns: انجمن راهبه‌های بودایی

 

Disrespect: بی‌احترامی، بی‌حرمتی

 

Vitalizing: حیات‌بخش

 

 

 

The power of man if rightly used can give strength, freedom, better life and in this matter there is no discrimination between male and female. After the admission of women into the Buddhist Sangha and their achievement in the field of spiritual and cultural progress bear sufficient proof of that statement. Though the nuns were always considered inferior to the monks, yet their spiritual achievement had recognition. The cultural achievement of the nuns can be highly understood if we study the Psalms of the Sisters (Therigatha). Mrs. Rhys Davids utters, “In spite of their various defects, their contents are substantially interesting as the expressions of the religious mind- the mind expressed in it was intensely alive because it knew what it was and prepared itself instead of depending upon others merely saying “A man”. (Davids xxiii) It tried to realize what should be known. There are many stanzas in the Psalms of the Sisters which describe the mental commotion (Samvega), produced not so much by a sense of guilt as that of insight into real nature of the Universe. Considering the deliverance from the suffering of mental, moral, domestic and social life, Mrs. Rhys Davids remarks:

 

 

 

 

 

The bereaved mother, the childless widow are emancipated
from grief and insolence; the Magdolen from the remorse,
the wife of a king or rich man from the satiety and emptiness
of an idle life of luxury, the poor man’s wife from care and
drudgery, the girl from the humiliation of being handed over
to the suite who bids the highest, the thoughtful woman
from the ban imposed upon her intellectual development
by convention and tradition. (Davids xxiv)

 

 

 

نیروی انسان اگر به درستی استفاده شود می‌تواند موجب توانایی، آزادی و زندگی بهتر شود و در این موضوع تمایزی میان مرد و زن وجود ندارد. پس از اجازۀ ورود زنان به سانگهای بودایی و موفقیت آنها در زمینۀ پیشرفت معنوی و فرهنگی شواهد کافی برای این دستور بدست آمد. اگرچه راهبه‌ها همیشه از راهب‌ها در مرتبۀ پایین‌تری در نظر گرفته می‌شدند، اما دستاوردهای معنوی آنها به رسمیت شناخته شد. اگر سرودهای مذهبی خواهران (تری گاتها) را مطالعه کنیم، با دستاوردهای فرهنگی راهبه‌ها به خوبی آشنا خواهیم شد. خانم ریس دیویدز بیان می‌کند: «علیرغم کاستی‌های مختلف، محتوای آنها در واقع جذاب هستند زیرا تجلیات افکار مذهبی- افکار بیان شده در آن به شدت زنده بود زیرا آنچه بود را می‌شناخت و خود را آماده می‌کرد به جای وابستگی به دیگران فقط بگوید «یک انسان» (دیویدز، 23). سعی می‌کند آنچه باید شناخته شود را مشخص کند. بندهای زیادی در سرودهای مذهبی خواهران وجود دارد که آشوب ذهنی (ساموگا) را توضیح می‌دهد، که ناشی از احساس گناه نیست مانند بینشی نسبت به ذات واقعی جهان است. با توجه به رهایی از رنج ذهنی، اخلاقی، زندگی خانوادگی و اجتماعی خانم ریس دیویدز خاطرنشان می‌کند:

 

مادر داغدیده، بیوه بی‌فرزند از غم و بی‌احترامی رها شده‌اند؛ روسپی تائب از پشیمانی، همسر یک پادشاه یا مرد ثروتمند از بی‌نیازی و بیهودگی یک زندگی بی‌هدف مجلل، همسر مرد فقیر از مراقبت و رنج کشیدن، دختر از احساس حقارت تحویل داده شدن به اتاقی که بالاترین قیمت را می‌دهند، زن اندیشمند از ممنوعیتی که عرف و سنت بر رشد فکری‌اش تحمیل کرده رها شده‌اند.

 

(دیویس، 24)

 

Discrimination: تمایز، فرق

 

spiritual and cultural progress: پیشرفت‌های معنوی و فرهنگی

 

nun: راهبه (زن)

 

Monk: راهب (مرد)

 

the Psalms of the Sisters   (Therigatha): سرودهای مذهبی خواهران (تری گاتها)

 

stanza: بند، قطعه

 

Mental commotion (Samvega): آشوب ذهنی (ساموگا: احساس شوک و دلهره برای فرار از رنج)

 

The bereaved mother: مادر داغدیده

 

Emancipated: رها شده

 

Satiety: بی‌نیاز

 

Emptiness: بیهودگی

 

idle life: بی‌اساس، بی‌هدف

 

Humiliation: تحقیر، احساس حقارت

 

:convention  عرف

 

:tradition سنت

 

 

 

Although the Psalms of the Sister are poorer with the descriptions of the worldly experience than those of the brethren, yet emancipation won by them was greater than that of the opposite sex. Most of the women became nuns out of worldly troubles. They wanted peace and intellectual development by getting away from the Shackles of social tradition and time- old conventions. Many of them achieved success. Such women were Patacara, Kisagotami, Ambapali, Kundalakesi, Isidasi, Addakasi, (Davids xxiv) Bimala (Davids 172) and Abhaya’s mother.

 

اگرچه سرودهای خواهر در توصیف تجربه دنیوی نسبت به سرودهای برادر ضعیف‌تر است، اما رستگاری که آنها بدست آوردند بزرگتر است از آنچه جنس مخالف کسب کرده است. بیشتر زنان از گرفتاری‌های دنیوی راهبه شدند. آنها با فرار از قید و بند سنت‌های اجتماعی و آداب و رسوم قدیمی، خواهان صلح و رشد فکری بودند. بسیاری از آنها موفق شدند. این زنان پاتاکارا (Patacara)، کیساگاتاما (Kisagotami)، امباپالی(Ambapali)، کوندالاکسی (Kundalakesi)، ایزیدازی (Isidasi)، اداکاسی (Addakasi) (دیویدز 24)، بیمالا (Bimala) (دیویدز 172) و مادر ابهایا (Abhaya) بودند.

 

worldly experience: تجربه دنیوی

 

emancipation: رستگاری، رهایی

 

worldly troubles: گرفتاری‌های دنیوی

 

Shackle: قید و بند، مانع

 

 social tradition: سنت‌های اجتماعی

 

Conventions: آداب و رسوم، سنت

 

 

 

Some of the ladies mentioned above joined the monastic order out of disgust for their lives, filled as they were with bitterness and remorse. They were converted to Buddhism which regenerated in them a new faith that led to an adjuration of their degraded life. The sermons of the Buddha were the most instructive to them. They aimed at elevating the humble and evangelical touch to the tender chords of the proletariat heart. The life stories of the courtesans prove that they were most successful in their pursuits and became prominent through their spiritual attainments. The Theri-Apadana (Lilley 339-615) give the wonderful episodes of the minds of distinguished Theris who attained bliss through their exertions. They seemed to be glad to have escaped the tremendous hardships and drudgery of family life (gharavasa). They were free from household barriers and enjoyed complete freedom of movement. One of the Bhikkhunis expressed her in the following words. “O woman, well set free, how free am I”. (Psalms 25)

 

Another woman who bid down all social positions and domestic success, said:

 

With shaven head, wrapped in their robesa dress distinguisable, it would seem
from the swathing toga and swathed under
garments of the male religious- sister
was free to come and go.
Wood or climb aloft.
(Psalms of the Sisters, xxvi)

 

Another woman expressed how she was victorious over pain and sorrow:

 

In that I now can grasp and understand,
the base on which my miseries were built.
(Davids T.W. 38)

 

 

 

بعضی از بانوان نام برده به انجمن راهبانه پیوستند به دور از احساس بیزاری از زندگی خود که پر بود از تلخی و پشیمانی. آنها به آیین بودا گرویدند که در آنها ایمان جدیدی را ایجاد کرد که منجر به سوگند زندگی پست آنها شد. خطبه‌های بودا آموزنده‌ترین آنها بود. هدف آنها بالا بردن فروتنی و ارتباط با احساس لطیف قلب افراد طبقه پایین اجتماع بود. داستان‌های زندگی روسپی‌ها ثابت کرد که آنها در حرفه خود بسیار موفق بودند و از طریق دستاورهای معنوی برجسته شدند. تری- اپادانا (لیلی، 339،615) بخش‌های فوق‌العاده‌ای از افکار راهبه‌های برجسته ارائه کرد که سعادت را از طریق تلاش خود به دست آورده بودند. آنها از خلاصی از سختی‌ها و رنج‌های بسیار زندگی خانوادگی (gharavasa) خوشحال به نظر می‌رسیدند. از موانع خانوادگی رهایی یافتند و از آزادی کامل حرکت لذت می‌بردند. یکی از زنان راهبه (Bhikkhunis) خود را در عبارات زیر شرح می‌دهد: «ای زن، چه خوب آزاد شدی، چگونه آزادی هستم من» (سرود، 25)

 

زن دیگری که همۀ موقعیت‌های اجتماعی و موفقیت خانوادگی را بیان می‌کند، گفت:

 

با سر تراشیده، پیچیده در رداهایشان که قابل تشخیص به نظر می‌رسد از ردای زیر جامۀ خواهر مذهبی مردی که از آمدن و رفتن آزاد بود. به جنگل یا به بالا رفت.

 

(سرودهای خواهران)

 

زن دیگری بیان می‌کند که چگونه بر رنج و اندوه فائق آمده است:

 

بدین‌ترتیب من اکنون می‌توانم درک کنم و بفهمم، چیزی که بدبختی من بر آن ساخته شده بود.

 

(دیویدز، تی. دبلیو.83)

 

Here we find that they never tried to explain their emancipation in terms of positive or negative conceptions. Their expressions implied that with the attainment of Nibbana (Enlightenment), repeated births and deaths ceased. The Nibbana is inexpressible in words. It is something like the safest place of residence which is found after a long journey through the perilous road. There are so many instances where broken–hearted Ladies expressed how they got consolation after renouncing the family life. One Bhikkhuni said:

 

O free indeed, a gloriously free,
Am I in freedom from the crooked thing,
From quern, mortar, from my crooked lord,
Ay, but I’m free from rebirth and from death,
And all that dragged me back is hurled away.
(Psalms of the Sisters, 40)

 

 

 

در اینجا درمی‌یابیم که آنها هرگز سعی نمی‌کنند رستگاری خود را بر اساس مفاهیم مثبت و منفی توضیح دهند. گفتار آنها حاکی از آن است که با دستیابی به نیبانا (روشنگری)، تولد و مرگ مکرر متوقف می‌شود. نیبانا را نمی‌توان با کلمات بیان کرد. چیزی شبیه امن‌ترین محل اقامت است که بعد از سفری طولانی از  طریق مسیری پرخطر پیدا می‌شود.   

 

مواردی زیادی هستند که بانوان دل شکسته بیان می‌کنند که چگونه آنها بعد از ترک کردن زندگی خانوادگی تسلی پیدا کرده‌اند. یک راهبه گفته است:

 

ای آزاد واقعی، آزاد باشکوه، من آزاد هستم از چیزهای نادرست، از آسیاب دستی، هاون، از ارباب شیاد، آه، اما از تولد دوباره و از مرگ، و همۀ چیزهایی که مرا به عقب کشاندند دور ریخته می‌شود.

 

(سرودهای خواهران، 40)

 

Nibbana (Enlightenment): نیبانا، نیروانا، آخرین مرحلۀ روشنگری

 

Consolation: تسلی یافتن

 

Renouncing: ترک کردن، چشم پوشی

 

Bhikkhuni: زن راهبه

 

crooked thing: چیزهای نادرست

 

 

 

The most interesting story is that Ambapali was a celebrated prostitute of Vesali. She was very charming and beautiful. The kings, nobles and rich men would come to visit her. So after that she had to refuse some of them. Once while walking, the Buddha come to Vesali. Ambapali met him and offered all her resources including her mango garden for the use of the Buddha and his disciples. She gave up her profession and embraced the life of Bhikkhuni. Ultimatety she became an Arhant when she had heard the sermon preached by her son Thera Bimala Kondanna. (Davids T. W. 30-33) In her old age she wrote about her religions experience in beautiful verses which are Known as the Gathas of Ambapali in Pali literature. The poem shows Ambapali at her best making us feel and understand her joy in the pursuit of spiritual attainment. In several places Ambapali states that the Buddha was the source of inspiration to her. She achieved spiritual attainment due to the noble admonition of the all-enlightened Buddha. Her mind is peaceful and happy. Through many hardships all her hopes and aspirations are fulfilled- What Ambapali discovered from her vast experiences is that everything is transitory – this life, youth etc are decaying and unsubstantial. The story of Bhikkhuni Subha is also very interesting. She tears out her eyes and gives these to him who is in love with her. For she is fascinating to him due to her beautiful eyes. She rejects the man with these words:

 

 

 

Lo, thou art wanting to walk where no path is;
thou sickest to capture
moon from the skies for they play.
Thou would jump over the ridges of Meru,
Thou who presumes to lie in wait for
A child of the Buddha.
(Psalms of the Sisters, 152)

 

 

 

جذاب‌ترین داستان مربوط به امباپالی روسپی مشهور وسالی بود. او بسیار جذاب و زیبا بود. پادشاهان، اشراف و مردان ثروتمند به دیدن او می‌آمدند. بنابراین پس بعضی از آنها را باید رد می‌کرد. یکبار بودا در هنگام قدم زدن به وسالی آمد. امباپلی او را ملاقات کرد و همۀ ثروتش از جمله باغ انبه‌اش را برای استفاده به بودا و پیروانش پیشنهاد کرد. او از شغلش دست کشید و زندگی راهبه‌ای را پذیرفت. سرانجام وقتی خطبه‌ای که پسرش ترا بیمالا کوندانا (Bimala Kondanna) ایراد می‌کرد را شنید به مقام ارهات دست یافت (دیویدز تی. دبلیو. 33-30). در هنگام پیری دربارۀ تجربۀ مذهبی خود شعرهای زیبایی نوشت که در ادبیات پالی به عنوان اشعار امباپالی (Gathas of Ambapali) شناخته می‌شوند. شعر، امباپالی را در بهترین حالت خود نشان می‌دهد که ما می‌توانیم خوشحالی او را در جستجوی موفقیت معنوی احساس کرده و درک کنیم. در جاهای زیادی امباپالی بیان می‌کند که بودا منبع الهام به او بوده است. او بخاطر نصیحت‌های ارزشمند بودای روشنگر به دستاورد معنوی رسیده است. ذهن او آرام و خوشحال است. همۀ امیدها و آرزوهایش با سختی‌های زیادی برآورده شده است- آنچه امباپالی از تجربه‌های عظیم خود دریافت آن است که همه چیز فانی است- این زندگی، جوانی و غیره، از بین رفتنی و بی‌دوام هستند. داستان راهبه سبحا (Bhikkhuni Subha) نیز بسیار جالب است. او اشک می‌ریزد و اینها را به او می‌دهد که عاشقش است. زیرا او بخاطر چشمان زیبایش مجذوبش شده بود. او مرد را با این گفتار رد کرد:

 

آهای، تو می‌خواهی قدم بگذاری در جایی که راهی نیست؛ تو ناتوان‌تر از آنی که ماه را از آسمان‌ها بگیری تا آنها بازی کنند. تو بر بلندای کوه مرو خواهی پرید، تو فرض می‌کنی در انتظار فرزندی از بودا هستی.

 

(مزامیر خواهران، 152)

 

Nobles: اشراف زادگان

 

Disciples: پیروان

 

Arhant: مقام ارهات، مقام انسان کامل

 

Gathas: اشعار

 

Pali: زبان پالی

 

Transitory: فانی، زودگذر

 

 

 

The frail of Kisagotami who roamed with her dead child and found consolation by becoming a nun was released from sorrow, grief and lamentation by experiencing Enlightenment. The Samyutta Nikaya gives a vivid account of Kisagotami, Soma, Vijaya, Upphalavanna, Cala, Upacala, Sisupacala, Sela, Vajira and tells how they were tempted by Mara,1 the evil one and they at last subdued him.

 

The greater portion of Therigtha deals with meditation. Nearly all the Bhikkhunis vanquished Mara and realized the truth through strenuous exertions. The description of the Therigatha may be mingled with extreme religious fervor and poetic imagination, but the historical aspects of the stories are more realistic and precise than those of the Nikayas. A comparative study of both the sources may help us to find out the true picture of the cultural progress of the nuns. If we leave aside the question of some of physical disabilities from they suffered, the nuns were not in any way inferior to the monks. They spent the greater part of their times in meditation, training novices and study of Patimokkha. Teaching of the Vinay and Dhamma to the novice was one of the foremost duties of the Bhikkhunis. To take care of education for spiritual progress of the nuns was not a Very easy job. So distinguished Theras and Theris were selected to take up that job. In determining the competence of a teacher the spiritual advancement of an ideal Bhikkhuni was also considered. According to Mrs. Rhys Davids, Bhaddhamata was one of the foremast motherly nuns.2

 

ضعف کیساگوتامی که با فرزند مرده‌اش شروع شد و با راهبه شدن تسلی یافت با تجربۀ روشنگری از غم، اندوه و سوگواری تسکین پیدا کرد. سیموتا نیکایا (Samyutta Nikaya) روایت روشنی از کیساگوتامی (Kisagotami)، سوما (Soma)، ویجایا (Vijaya)، اپالاوانا (Upphalavanna)، کالا (Cala)، اپاکالا (Upacala)، سیسوپاکالا (Sisupacala)، سلا (Sela)، وجیرا (Vajira) ارائه می‌کند و می‌گوید که چگونه مارا1 یا دیو آنها را وسوسه کرد و سرانجام بر او غلبه کردند.

 

بخش بیشتری از تریگاتها (سه متن بودایی) مربوط به مراقبه است. تقریبا همه زنان راهبه بر مارا پیروز شدند و با سختی‌های زیاد حقیقت را دریافتند. توصیف تریگاتها می‌تواند با اشتیاق مذهبی شدید و تخیل شاعرانه آمیخته شود، اما جنبه‌های تاریخی داستان‌ها واقعی‌تر و دقیق‌تر از داستان‌های نیکایا (مجموعه گفتارهایی از کتاب مقدس بودا) هستند. بررسی تطبیقی هر دو منبع می‌تواند در یافتن تصویر واقعی پیشرفت‌های فرهنگی راهبه‌ها به ما کمک کند. اگر مسئله بعضی از ناتوانی‌های جسمی را که از آنها رنج می‌بردند کنار بگذاریم، راهبه‌ها در هیچ‌جا از راهب‌ها پایین‌تر نبودند. آنها بیشتر وقت خود را به مراقبه، آموزش افراد مبتدی و مطالعۀ پاتیموخا می‌گذراندند. آموزش وینی و داما به مبتدیان یکی از بهترین کارهای زنان راهبه بود. توجه به آموزش برای پیشرفت معنوی راهبه‌ها کار بسیار آسانی نبود. بنابراین، راهب و راهبه‌های معروف برای انجام آن کار انتخاب شده بودند. برای تعیین صلاحیت استاد، پیشرفت معنوی یک راهبه مطلوب نیز مدنظر بود. به عقیدۀ خانم ریس دیویدز، بهادهاماتا یکی از مهربانترین راهبه‌ها بوده است.2

 

Lamentation:

 

Mara: دبو، شیطان

 

Therigtha: تری گاتها، سه متن بودا

 

Nikayas: نیکایا، مجموعه گفتارهای بودا

 

Patimokkha: پاتیموخا

 

In addition to their spiritual attainments, the Theris contributed greatly to the development of art and literature. A study of the Therigatha reveals that this Indo-Bangladesh-Pakistan subcontinent in those days had not only produced courtesans but also woman poets, philosophers, commentators and wits. (Davids 147) The gathas of Ambapali exhibit wonderful poetic excellence.

 

The gathas of Sumedha and Isidasi are not less interesting. Both of them describe the Philosophy of life in which a splendid manner is that their sermons may be treated like romantic poems. The Samyutta Nikaya (Samyutta Nikaya 212-213) mentions that Theri Subha was a celebrated orator. She delivered a sermon in a big gathering at Rajagaha. Baddha Kundalakesa was an eloquent debator. There was none equal to her except the great disciples – Sariputta and Moggallana Thera.

 

 

 

علاوه بر پیشرفت معنوی، راهبه‌ها به توسعه هنر و ادبیات بسیار کمک کردند. مطالعه‌ای درباره تریگاتها نشان می‌دهد که شبه قاره هند-بنگلادش- پاکستان در آن روزها نه تنها روسپی بلکه زنان شاعر، فیلسوف، مفسر و زیرک نیز به عمل می‌آورد (دیویس، 147). گاتهای امپابالی تعالی شاعرانۀ فوق‌العاده‌ای نشان می‌دهد. جذابیت سرودهای سومدهها و ایزیدازی کمتر نیست. هردوی آنها فلسفۀ زندگی را توصیف می‌کنند که در آن حالت باشکوهی است که خطبه‌ها می‌توانند مانند شعرهای عاشقانه تلقی شوند. سامیوتا نیکایا (Samyutta Nikaya 212-213) نقل می‌کند که تری سبحا خطیبی مشهور بود. او در گردهمایی بزرگی در راجاگاها خطبه‌ای ایراد کرد. بودا کوندالاکاس سخنوری خوش بیان بود. آنجا بجز پیروان بزرگ- ساریپوتا و موگالانا ترا (Sariputta and Moggallana)، کسی با او برابر نبود.

 

Eloquent: فصیح، خوش بیان

 

Debator: سخنور، مناظره‌کننده

 

 

 

The Dipavamsa refers to Khema, the former queen of Bimbisara of Magdha as the Master of Vinaya discipline. She was intelligent, ready witted and eloquent debater. The Theri Dhammadinna was the great master of Buddhist philosophy. Most of the Theris wandered from place to place for propagating Buddha’s teaching. Theri Bhadda Kundalakesa says, “I traveled through Anga, Magadha, Vajji, Kasi and kosala preaching the Dhamma to the people for nearly 50 years” (Bhagawat 12). Nuns showed that women could attain dignified position like monks and they were quite eligible for spiritual emancipation and cultural development if they made effort as males (Barua Subra 74).

 

 

 

دیپاوامسا (Dipavamsa) به خما (Khema)، ملکه قبلی بیمبیسارای مگدا (Bimbisara of Magdha) به عنوان وزیر نظم و انضباط وینایا اشاره می‌کند. او باهوش، با فراست و سخنوری خوش بیان بود. راهب دامادینا (Dhammadinna) استاد بزرگ فلسفۀ بودایی بود. بیشتر راهبه‌ها برای گسترش تعالیم بودا از مکانی به مکان دیگر می‌رفتند. راهب بادا کوندالاکسا می‌گوید، «من حدود 50 سال برای موعظۀ تعالیم بودا برای مردم به انگا، ماگادها، ویجی، کاسی و کوسالا سفر کردم.» (بهاگاوات، 12) راهبه‌ها نشان دادند که زنان می‌توانند مانند راهب‌ها به جایگاه والایی برسند و اگر مانند مردان تلاش می‌کردند، کاملا مستحق رستگاری معنوی و رشد فرهنگی بودند (باروا سوبرا، 74). 

 

Propagating: گسترش، ترویج

 

 

 

The formation of the order of Nuns in Srilanka and the part played by Sanghamitta, the daughter of emperor Asoka is highly appreciated. Dipavamsa (Oldenberg 97) mentions that the Theris, headed by Sanghamitta, went to the Island of Ceylon during the reign of king Devanampiyatissa and recited the five Vinaya Books and the Seven Abhidhamma Treatises at Anuradhapura. The Bhikkhuni Dhammapala was the preceptor of Sanghamitta and Bhikkhuni Ayupala was her teacher. In due course she gained full ordination and attained Arhatship. Theri Sanghamitta on her arrival to Srilanka initiated Anula and five hundred other women into the order. With the ordination of Anula and her followers, the order of female disciples was founded in Srilanka. King Devanampiyatissa erected a nunnery for Sanghamitta. There she remained till death “working for the progress of the doctrine and mindful of the good of the nuns" (Geiger 78).

 

شکل‌گیری انجمن راهبه‌ها در سریلانکا و ایجاد بخشی از آن توسط سانگامیتا (Sanghamitta)، دختر امپراطور اسوکا (Asoka)، بسیار ارزشمند است. دیپاوامسا (الدنبرگ، 97) ذکر می‌کند که سانگامیتا که راهبه‌ها را هدایت می‌کرد، در هنگام حکومت دوانامپیاتیس پادشاه به جزیره سیلان رفت و پنج کتاب‌ وینایا و هفت رسالۀ ابهیدهاما را در انورادپوار سرود. راهبه دهامپالا مربی سانگهامیتا بود و راهبه ایوپالا استاد او بود. در موعد مقرر انتصاب کامل را به دست آورد و به مقام ارهات نائل شد. سانگهامیتا با ورودش به سریلانکا انولا و پانصد زن دیگر را به انجمن وارد کرد. با انتصاب انولا و پیروانش، انجمن پیروان زن در سریلانکا بنیان نهاده شد. دوانامپیاسیس پادشاه، صومعه‌ای برای سانگاهامیتا برپا کرد. او تا زمان مرگ در آنجا باقی ماند و برای پیشرفت تعالیم و مراقبت از پاکی راهبه‌ها کار کرد (جیگر، 78).  

 

Preceptor: مربی، معلم

 

 

 

Visakha was the chief among the female lay followers of the Buddha. She was a daughter of Dhananjaya, son of Mendaka, a renowned Banker in the city of Bhaddiya of Anga. Visakha was married to Punnavaddhana, son of Migara, a Banker of Savatthi. At the time of marriage Dhananjaya the father of Visakha gave her ten admonitions which are highly interesting and instructive for the women irrespective of caste and creed. All the family-members of Visakha would bow to the Buddha and His disciples and pay respect to them. Visakha would go to the Monastery of Jetavana at Savatthi three times in a day to see the Buddha. She donated them eight kinds of donations with water, rice-gruel and food and served them with her hands, a most excellent meal. She would always hear the admonitions of the Buddha. The other female followers were Sumanadevi, the daughter of Anathapindaka; queen Mallika, the chief wife of king Pasendi; Samavati, the queen of Udayana of Kosambi; Uttara, the daughter of Punnasinha; Suppiya of Varanasi and others also. All of them possessed high knowledge in the doctrine and observe the Upasatha Sila.

 

ویساخا (Visakha) در میان پیروان زن غیر کشیش بودا رئیس بود. او دختر دانانجایا (Dhananjaya)، پسر منداکا، صراف معروف شهر بادیه انگا بود. ویساخا با پوناوادانا، پسر میگرر، یک صراف اهل ساواتی ازدواج کرده بود. در زمان ازدواج دانانجایا پدر ویساخا ده پند1 به او داد که برای زنان بدون توجه به طبقه و عقیده بسیار جالب و آموزنده هستند. همۀ اعضای خانواده ویساخا در مقابل بودا و پیروانش سر تعظیم فرود آورده و به آنها احترام می‌گذاشتند. ویساخا سه بار در روز برای دیدن بودا به صومعۀ جتاوانا در ساواتی می‌رفت. هشت نوع هدیه با آب، حریره برنج و غذا به آنها اهدا کرد و با دستان خود به آنها غذا داد، عالی‌ترین غذا. او همیشه اندرزهای بودا را می‌شنید. دیگر پیروان زن سوماناداوی، دختر اناتاپینداک؛ ملکه مالیک، همسر بزرگ پادشاه پاسندی، شاماواتی، ملکه ادانیای کوزامبی (Udayana of Kosambi)، اوتارا (Uttara)، دختر پوناسینا (Punnasinha)؛ سوپیای واراناسی (Suppiya of Varanasi) و نیز دیگران. همۀ آنها دانش متعالی را در تعالیم بدست آوردند و اپاساتا سیلا (Upasatha Sila) را مشاهده کردند.   

 

Caste: طبقه

 

Creed: عقیده

 

Monastery: صومعه

 

Donate: اهدا کردن

 

Admonition: پند، نصیحت

 

Upasatha Sila: هست دستور بودا

 

It is evident from the above discussion that the nuns not only attained spiritual progress but also made their mark in scholarship and disputation. The psychological analysis given by Khema, Uppalavanna, Dhammadinna are excellent examples of female erudition. Buddhism has introduced radical changes in the doctrinal as well as in the practical side of the religious life. Buddha’s teachings are mainly meant for the Monks and Nuns. They are expected to work diligently and they were guided by a cannon ideal of virtuous life based on clear Knowledge. As soon as the women received permission from the Buddha to enter into the order a new and experimental world and a novel life-style opened before them.

 

 

 

از مبحث بالا مشخص می‌شود که راهبه‌ها نه تنها به پیشرفت معنوی رسیدند بلکه در دانش و مباحثه نیز به هدف خود رسیدند. تحلیل روانشناسی که خما، اپالاوانا، دهامادینا ارائه دادند، نمونه‌های برجسته‌ای از دانش زنان هستند. آیین بودا تغییرات بنیادی را در جنبه عقیدتی و همچنین عملی زندگی مذهبی ایجاد کرده است. تعالیم بودا در اصل راهب‌ها و راهبه‌ها را هدف قرار داده است. از آنها انتظار میرود مجدانه کار کنند و با چرخۀ مطلوبی از زندگی بافضیلت بر اساس دانش صریح هدایت شوند. به زودی زنان از بودا اجازۀ ورود به انجمن جدید و دنیای تجربی را دریافت کردند و سبک زندگی جدیدی پیش روی آنان گشوده شد.

 

Disputation: مباحثه، گفتمان

 

Diligently: مجدانه، با تلاش

 

 

 

 

 

 

 



1.      کلمۀ «مارا» از ریشۀ mr گرفته شده که به معنای کشتن، سرنوشت یا مردن است. مارا معمولا به عنوان خدای مرگ، شیطان، وسوسه کننده، شیطان یا اصل فنا تجسم می‌یابد. گاهی کلمه برای نشان دادن کل تجربه دنیوی یا عرصۀ تولد دوباره، در مقابل نیبانا قرار دارد. دیگر صفت‌های مارا، کانها، انتاکا، پاپیما، ناموسی و پاماتاباندو هستند. مارا به عنوان شهوت یا اشتیاق، تنبلی و سستی، ترس، شک، تظاهر و حماقت همانطور که در ادبیات بودایی ذکر شده است، تجسم یافته است.

(سامیوتا نیکایا، جلد1، صفحات 133-128)

2.      باداماتا خدمتکار ملکه خما بود. او دنیا را تکذیب کرد و وقتی شنید که بانویش، ملکه بیمبایسارا راهبه شد. گفت: اگر او به عنوان ملکه می‌تواند تکذیب کند پس حتما من هم می‌توانم. مدت زیادی بعد از آن به مقام ارهات دست یافت.

 

 

3.      ده پندی که پدر ویساخا به او داد عبارتند از: 1) آتش را از خانه خارج نکن؛ 2) آتش را از بیرون به خانه نبر؛ 3) فقط به کسی چیزی بده که در ازای آن به تو چیزی می‌دهد؛ 4) به کسی که به تو چیزی در ازای آن نمی‌دهد چیزی نده؛ 5) به کسی چیزی بده که او هم به تو چیزی می‌دهد و به کسی که چیزی نمی‌دهد چیزی نده؛ 6) در آرامش بنشین؛ 7) در آرامش غذا بخور؛ 8) در آرامش بخواب؛ 9) مواظب آتش باش؛ 10) به خدایان خانه احترام بگذار. آتش (Fire) در اینجا به معنای سختی و رنج است.

 

Template Design:Afzadi